ندا و آمpولش!

دختر بی خیال!

من و دوستانم

دیشب مهمون داشتیم اونا یه دختر کوچولوی فوق العاده شیطون داشتن!

ببخشید اینجوری مینویسم! کیبوردم یه مشکلی واسش pیش اومده مجبورم اینجوری بنویسم! بعدا میام درستش میکنم!(همون p رو میگم!)

خلاصه داشتم میگفتم...

تا اومدم سمت اون بچه جیغ کشید رفت pیش مامانش! با خودم گفتم اه اه عجب بچه ی لوسی!! انگار من لولوام ازم فرار میکنه...! تا من باشم دور و بر  هر بچه ای نرم!!

چند لحظه رفتم تو اتاقم وقتی برگشتم  دیدم دختر کوچولو داره شیطونی میکنه... مامانش تا چشمش به من خورد به دخترش گفت: بدو بدو ندا اومد!! اگه ببینه اذیت میکنی بهت آمpول میزنه !!

منم هاج و واج مونده بودم...دیگه دلیل ترس اون بچه رو فهمیدم!!

واسم تعریف کردن که وقتی میومدن خونمون و من نبودم به این بچه میگفتن ندا رفته درس بخونه دکتر بشه...بچه هم میگه آمpولم میزنه! بهش میگن آره! به بچه های بد که شیطونی میکنن آمpول میزنه!

خلاصه هر وقت این بچه اذیت میکرده بهش میگفتن ندا میاد بهت آpول میزنه...

الآنم اون بچه منو شکل آمpول میبینه! طفلی از سه متری من رد نمیشه!

دستی دستی لولو شدیم رفت!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:,ساعت23:26توسط ندا | |